2024 | از پنجره من 3: نگاه به تو | A través de mi ventana 3: A través de tu mirada

از پنجره من 3: نگاه به تو

:: A través de mi ventana 3: A través de tu mirada ::
#img_alt#
چطوری عشق فیلم! رسیدیم به قسمت سوم از عشق بازی های "از پنجره‌ی من" با اسم "بهت زل میزنم". ببینیم این قسمت چی از آب دراومده و چه خبره! داستان از زبون راکل شروع میشه، همون دختر داستان نویس ما که تو کلاس انشا خوندن کم میاره ولی ته دلش یه عالمه قصه داره. قصه اش هم از خونه خودشون شروع میشه، یه خونه نقلی که انگار وسط امپراطوری خاندان هیدالگوها جا مونده. هیدالگوها دیگه کیا هستن؟ همون همسایه های پولدار و خفن راکل که یه شرکت خیلی گنده به اسم "آلفا 3" دارن، یه جورایی غول اقتصادی بارسلون محسوب میشن. "آلفا 3" هم انگار اشاره به سه تا پسر خوشگل و پولدار این خونواده داره: آرتمیس، آرس و آپولو. راکل خانوم هم دلش گیرِ آرسِ، بدجورم گیره! ولی تا حالا یه کلمه هم باهاش حرف نزده. همه چیزو درباره آرس میدونه و انگار کلکسیون اطلاعات ازش جمع کرده. یه روز آپولو میاد دم خونه راکل تشکر میکنه که از وای فای اونا استفاده میکنن چون وای فای خودشون خرابه. راکل اولش گیج میشه، بعد میفهمه آرسِ شیطون، کامپیوترش رو هک کرده و رمز وای فای رو دزدیده! فرداش راکل دنبال آرس میره تو یه جنگل خلوت و مچشو میگیره. آرس هم نامردی نمیکنه، رمز وای فای رو کف دستش مینویسه و میپرسه چرا این رمز یه جور کدِ که میگه "آرس، خدای یونانی"؟ همینجا بحثشون گل میکنه و راکل اعتراف میکنه که ازش خوشش میاد و میخواد آرس عاشقش بشه. شب که میشه، راکل برای اینکه نشون بده کی رئیسه، وای فای رو قطع میکنه. ولی آرس از پنجره اتاقش میاد بالا و دوباره وصلش میکنه! یه صحنه بخار ازشون در میاد که راکل رو حسابی تشنه میکنه. فرداش آرس راکل رو به یه مهمونی دعوت میکنه. راکل هم اونجا حسابی آرس رو اغوا میکنه ولی تهش هیچی بهش نمیده و میگه "کارما عجب چیزیه!". بعداً راکل برای آپولو یه نوشیدنی میخره، آپولو هم زیاده روی میکنه و مستِ پَـکَر میشه و دیگه نمیتونه بره خونه. راکل با کمک دوستش دانیلا، آپولو رو میبرن خونه خودشون. تو راه خونه، آپولو یهو گوشی راکل رو میشکونه! دوباره آرس از پنجره میاد بالا و میگه تا باباشون نره سر کار، نمیتونن برگردن خونه. آرس یهو دلش باز میشه و از مرگ پدربزرگش میگه و اینکه اونم مثل پدربزرگش آلرژی داره. آرس یه گوشی جدید به راکل کادو میده، ولی راکل خیلی خوشحال نمیشه. برای همین میره خونه آرس که گوشی رو پس بده، ولی باز اوضاع خیلی رمانتیک میشه و کار به جاهای باریک میکشه و ... بله دیگه! ولی بعد از این ماجرا، آرس دوباره سرد میشه و راکل حسابی قاطی میکنه و میزنه بیرون. راکل یادش میفته گردنبندشو خونه آرس جا گذاشته، برای همین دوباره برمیگرده. تهش شب رو همونجا میمونه، ولی صبحش آرس دوباره بی محلی میکنه و مجبورش میکنه بره. دوستای راکل، دانیلا و یوشی، برای اینکه حال و هوای راکل عوض شه، میبرنش یه مهمونی. راکل اونجا حسابی میخوره و پاتیل میشه. آرس راکل رو تو خیابون میبینه که حالش خوب نیست، برای همین میبرتش خونه. آرس اعتراف میکنه که داشته راکل رو از خودش دور میکرده چون راکل باعث میشه حس های جدیدی رو تجربه کنه و باباش براش یه مسیر دیگه تعیین کرده که باید اونو دنبال کنه، مسیری که توش خبری از عاشق شدن نیست. آرس به راکل میگه که واقعاً بهش اهمیت میده و ازش میخواد یه فرصت دیگه بهش بده. این بار همه چیز خوب پیش میره، تا اینکه آرس برای اینکه به باباش یه چیزی رو ثابت کنه، راکل رو به یه مهمونی خانوادگی میبره. اونجا راکل خیلی خجالت میکشه وقتی میبینه مادرش داره به عنوان پیشخدمت کار میکنه. راکل یه گپ و گفت حسابی با مادرش میزنه و بهش میگه که راه پدرشو دنبال نکنه. پدرش یه نویسنده بزرگ بوده ولی هیچوقت جرئت نکرده رمانشو چاپ کنه. مادرش هم راکل رو تشویق میکنه که بیخیال این همه ادا و اصول بشه و فقط به آرس بگه که واقعاً چه حسی بهش داره. راکل میره خونه آرس که همینو بهش بگه، ولی کسی اجازه نمیده بره تو خونه، چون همه تو خونواده آرس فکر میکنن راکل یه حواس پرتیه که نمیذاره آرس به هدف هاش برسه. آرس به حرف هیچکس گوش نمیده و میدوئه میره به جشن فارغ التحصیلی، اونجا یوشی به خاطر اینکه آرس این همه بار دل راکل رو شکسته، باهاش قهر میکنه. یوشی خیلی عصبانیه و نمیذاره آرس با راکل حرف بزنه. بحثشون بالا میگیره و دعوا میشه و یوشی آرس رو هل میده تو یه استخر نیمه پر، آب کلر میریزه بیرون و یوشی هم روشو برمیگردونه و میره. راکل میره بیمارستان پیش آرس و تا وقتی که حالش کاملاً خوب شه، کنارش میمونه. بعد از این اتفاق ترسناک، خونواده آرس دیگه میذارن هر کاری دلش میخواد بکنه. برای همین آرس تصمیم میگیره بره استکهلم پزشکی بخونه. تو فرودگاه، آرس اعتراف میکنه که عمداً وای فای اونا رو خراب کرده بوده که بتونه باهاش حرف بزنه. راکل بالاخره اونقدر شجاع میشه که قصه خودشو تعریف کنه، برای همین چهار ماه بعد کتابشو به اسم "از پنجره‌ی من" چاپ میکنه. موقع تیتراژ پایانی فیلم، میبینیم که آرس از پنجره اتاق راکل میاد بالا که سورپرایزش کنه. **حالا برسیم به نقد و بررسی فیلم:** خب راستش رو بخوای، "از پنجره‌ی من" یه فیلم تین‌ایجریِ دیگه با همون کلیشه های همیشگی. عشق مثلثی، پسرهای پولدار و خوشگل، دخترهای ساده ولی جذاب، مهمونی های لاکچری و این داستانا. ولی با این حال، یه جورایی هم دلنشینه! بازیگرای اصلیش، خولیو پنا و کلارا گاله، انصافاً خوب از پس نقش هاشون براومدن و شیمی بینشون هم بد نیست. البته بعضی از منتقدها خیلی به فیلم سخت گرفتن و امتیاز صفر درصد دادن بهش تو سایت "Rotten Tomatoes"! یه منتقد دیگه هم گفته بود فیلم پر از "سکس، تلاش های الکی برای قدرتمندسازی زن ها و همون کلیشه های سمی قدیمی" هست. یه جورایی حق هم دارن، فیلم خیلی عمیق نیست و بیشتر روی صحنه های رمانتیک و احساسی تمرکز کرده. ولی اگه دنبال یه فیلم سرگرم کننده و عاشقانه میگردی که وقت بگذرونی، "از پنجره‌ی من" بد نیست. مخصوصاً اگه از این سبک فیلم های تین‌ایجری خوشت میاد. تازه، دو تا دنباله هم براش ساختن به اسم های "از پنجره‌ی من: در امتداد دریا" و "از پنجره‌ی من 3: بهت زل میزنم" که نشون میده فیلم طرفدار داشته. در کل، "از پنجره‌ی من 3" هم مثل قسمت های قبلیش، یه فیلم تین‌ایجریِ فانتزی و سرگرم کننده است. اگه میخوای یه فیلم ببینی و خیلی تو عمق داستان نری و فقط لذت ببری، این فیلم انتخاب خوبیه. ولی اگه دنبال یه فیلم خیلی قوی و متفاوت میگردی، شاید این فیلم خیلی باب دلت نباشه. بازم انتخاب با خودته عشق فیلم! 😉